مبتکر و بزرگترین مرجع خرید و فروش فایل

داستانك...كاملا واقعي


داستانك...كاملا واقعي

به تصمیم گوپاس فایل برای دوستداران داستان برای شما داستان های کوتاهی روزانه در سایت قرار داده میشود

داستانك...كاملا واقعي

سرباز قبل از این كه به خانه برسد، از نیویورك با پدر و مادرش تماس گرفت و گفت:

پدر و مادر عزیزم، جنگ تمام شده و من می خواهم به خانه بازگردم، ولی خواهشی از شما دارم. رفیقی دارم كه می خواهم او را با خود به خانه بیاورم...

پدر و مادر او در پاسخ گفتند: ما با كمال میل مشتاقیم كه او را ببینیم...

پسر ادامه داد:

ولی موضوعی است كه باید در مورد او بدانید، او در جنگ به شدت آسیب دیده و در اثر برخورد با مین یك دست و یك پای خود را از دست داده است و جایی برای رفتن ندارد و من می خواهم كه اجازه دهید او با ما زندگی كند!

پدرش گفت: پسر عزیزم، متأسفیم كه این مشكل برای دوست تو به وجود آمده است. ما كمك می كنیم تا او جایی برای زندگی در شهر پیدا كند...!

پسر گفت: نه، من می خواهم كه او در منزل ما زندگی كند!

آن ها در جواب گفتند: نه، فردی با این شرایط موجب دردسر ما خواهد بود. ما فقط مسئول زندگی خودمان هستیم و اجازه نمی دهیم او آرامش زندگی ما را برهم بزند. بهتر است به خانه بازگردی و او را فراموش كنی...

چند روز بعد پلیس نیویورك به خانواده پسر اطلاع داد كه فرزندشان در سانحه سقوط از یك ساختمان بلند جان باخته و آن ها مشكوك به خودكشی هستند!

پدر و مادر آشفته و سراسیمه به طرف نیویورك پرواز كردند و برای شناسایی جسد پسرشان به پزشكی قانونی مراجعه كردند.

اما با دیدن جسد، قلب پدر و مادر از حركت ایستاد. پسر آن ها یك دست و یک پای خود را در جنگ از دست داده بود...!

داستان واقعي و پندآموز

سرباز جنگي

 

 

  انتشار : ۲۰ مهر ۱۳۹۶               تعداد بازدید : 170

برچسب های مهم

تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت برای مدیریت "گوپاس فایل" محفوظ می باشد. کپی برداری از مطالب سایت به هر نحو، مورد رضایت ما نمی باشد.

فید خبر خوان    نقشه سایت    تماس با ما